خلاصه
خفاش ها و تری دو مرد سرسخت مدرسه هستند. آنها از کسی، حتی معلمان، مزخرف نمی گیرند. آنها با هر کسی که لازم باشد مبارزه خواهند کرد و از غریبه ها (به ویژه دختران زیبا) در برابر خطر دفاع خواهند کرد. آنها هم در آن خوب هستند. برخی از مردم از آنها می ترسند و برخی آنها را دوست دارند. وقتی آنها یک دختر مخصوصاً زیبا را از یک باند نجات می دهند، بر سر او دعوا می کنند، اما همه چیز دوستانه است و هر دو متوجه می شوند که او چند جای زخم دارد. پلیس آنها را اذیت می کند و در عین حال وقتی باند را متلاشی می کنند آنها را تحسین می کند. اوه، و آنها ستاره پرتاب کننده و شکارچی تیم بیسبال دبیرستان هستند!