بامزه، شایان ستایش، و کرک دوست، کلماتی برای توصیف یک دیو به کار نمی روند، حتی بلزبوب، دست راست مورد احترام شیطان. با این وجود، بلزبوب زیبایی است که عاشق هر چیزی و هر چیزی کرکی است - رویای او این است که خودش کرکی شود. بلزبوب وحشتناک در غیاب شیطان بر هیاهو حکومت می کند. او که بیش از حد میخوابد، تنبلی میکند و با توپهای خز حواسش پرت میشود، واکنشهای نگهبانان و اطرافیانش را برمیانگیزد که او را یک رهبر ظریف، بیرحم و دقیق میدانند. دستیار جدید او، میورین در میان همه چیز گرفتار شده است. مشتاقانه منتظر است تا در کنار معبود خود کار کند، او مورد تمسخر بی گناه و بی خیال او قرار می گیرد و قلبش بی امان با او بازی می شود. اما دقیقاً میورین برای بلزبوب چیست و او چه جایگاهی در قلب او دارد؟