خلاصه
در اعماق کوههای تبت، منزوی از دنیای فانی، بازوی کانن، ابزاری از قدرت شیطانی غیرقابل تصور، نشسته است که در خارج از چنگال بشریت آرام گرفته است... تا کنون. یک باستان شناس به نام جوزو میکامی که از داستان های قدرت بازو گیج شده و مصمم به کشف رمز و راز این راز بودایی است، برای یافتن این اثر باستانی راهی سفر می شود و دیگر خبری از او نیست و همسر و فرزندانش را پشت سر می گذارد. سه سال بعد، او به خانوادهاش باز میگردد، با این حال او مردی نیست که بود، و خانوادهاش هرگز مثل سابق نخواهند بود.