خلاصه
سئوو، رئیس باشگاه فیلم، بیرون زیر باران ایستاده است، یک استراحت خوشامدگویی از نوار پر سر و صدا و پر هرج و مرج پشت سر او، زمانی که دختری با موهای نارنجی از درها بیرون میآید و عملاً در آغوش او میافتد. سپس او شروع به خواندن "رقص در باران" می کند در حالی که ... در باران می رقصد. این واقعاً یک برخورد دقیقه ای است، اما Seowoo شاهد شکوفایی بزرگترین عاشقانه ها از کوچکترین لحظات در فیلم ها بوده است. بنابراین هنگامی که هایونگ برای پیوستن به کلوپ فیلم حاضر می شود، سئوو - که حتی خودش هم مطمئن نیست چه احساسی دارد - می بیند که قلبش در حال تپش است.