خلاصه
دختری به نام جسی جکسون از قبیله خاصی از بلو رامون (خون آبی) می آید. خون آنها به عنوان دارو و عوامل شفابخش تقریباً برای هر بیماری استفاده می شود، چه در خالص ترین شکل آن یا مخلوط با سایر داروهای گیاهی. از آنجایی که جسی در سن 15 سالگی به سن 15 سالگی می رسد، باید قبیله آنها را ترک کند تا به نیازمندان کمک کند و او به همراه ناخدای خوش تیپ به نام ایگل و دکتر / کشیش خوش شانس رندی به منطقه لزک منصوب می شود. جسی از آنجایی که اکنون تنهاست و اعضای قبیله خود را در کنار او نمیگذارد، تلاش میکند تا وظیفه دشواری را که به او محول شده است، انجام دهد و از این طریق قدرت نه تنها بدن، بلکه روح او را نیز یاد بگیرد.