خلاصه
مانند بسیاری از کودکان دیگر، ریو تانابه می خواهد بزرگ شود تا یک قهرمان مصمم باشد. با این حال، به دلایلی که برای او ناشناخته است، می تواند ارواح را ببیند و با آنها تعامل داشته باشد، این توانایی غیرعادی گاهی اوقات منجر به موقعیت های خارج از کنترل او می شود. در طول یک سفر میدانی مدرسه راهنمایی، یک روح روباه تسخیر شده و از ریو می خواهد که به همکلاسی خود حمله کند. در نتیجه اقدامات ناخودآگاه خود، ریو توسط دانشآموزانش مورد آزار و اذیت قرار میگیرد و به یک طرد شده تبدیل میشود و او را از دستیابی به جاهطلبی واقعی دوران کودکیاش باز میدارد. یک روز، ریو با یک نامه ناشناس از خواب بیدار می شود که برای کمک سیگنال می دهد. در نهایت به او فرصتی داده می شود تا خود را رستگار کند، یک احساس خلسه بر ریو غلبه می کند، زیرا او از نظر ذهنی تصمیم می گیرد رویای خود را تحقق بخشد. او از اتاقش بیرون می رود، اما ویران می شود و متوجه می شود که دنیای عادی که زمانی می شناخت به یک سرزمین بایر آخرالزمانی تبدیل شده است. در حالی که به دنبال بازماندگان می گردید، او با جسد مرده ای روبرو می شود که روحش در کمین است - خواهر کوچکش یوکا نیشیزونو. علیرغم اینکه این زوج رابطه پیچیده ای دارند، این دو با هم کار می کنند تا دلیل تغییر ناگهانی جامعه خود را به یک دیستوپیا که بوی تباهی می دهد، کشف کنند.