خلاصه
دو نوجوان می بینند که نیمه دیگر چگونه زندگی می کند! دختر: ناز اما نفرت انگیز، زیبا اما خشن، ریزه اندام اما بی ادب. پسر: خجالتی و لاغر اندام و پنهانی عاشق دختر. وقتی پدربزرگ دانشمند دیوانه او به طور تصادفی بدن آنها را تغییر می دهد - جمعه، شنبه، یکشنبه و هر روز عجیب است! آکیرا اوهارا وقتی بهترین رفیقش شروع به زدن "او" می کند، از این که "خود" را در آینه با لباس زیرش نگاه کند، خجالت می کشد! او نمی تواند صبر کند تا به پسری بازگردد. اما ناناکو موموی ایده های دیگری دارد - او شروع به لذت بردن از زندگی در بدن آکیرا کرده است!