روزی روزگاری یک شاهزاده مغرور به نام دوناتیان چارلز بود. او تصمیم گرفت که پسری می خواهد تا قدرت جادویی او را به ارث ببرد، بنابراین آدرین، دختری از روستای مجاور را ربود. آدرین در ابتدا با پیشنهاد ازدواج ناگهانی گیج شد، اما سپس به تدریج عاشق دوناتیان چارلز شد. سرنوشت این دو و زندگی مشترک طوفانی آنها چه خواهد شد؟