خلاصه
چیدوری که پس از استفاده دوست پسر جامعهاش از او دور میشود، دوست پسرهای ثروتمند را فحش میدهد. یک روز او را دزدیدند، اما معلوم شد که بچه ها کسی نبودند جز یوو و کیکویا که مهارت های بازیگری خود را تمرین می کردند. چیدوری جذب کیکویا می شود، اما دوستش که کیکویا را دوست دارد به او می گوید که کیکویا بسیار ثروتمند است! چیدوری از ترس اینکه دوباره صدمه ببیند، فاصله "ایمن" را با او حفظ می کند...