خلاصه
داستان با معرفی سه خواهر در یک سیاره مرکزی "بهشتی" آغاز می شود. این سیاره مرکزی توسط 12 سیاره یا «جهان» دیگر احاطه شده است. سه خواهری که در این سیاره بهشتی زندگی می کنند، پرنسس هستند (البته!). یک روز خواهر بزرگتر به یک سفر آموزشی می رود، اما برنمی گردد. جوانترین خواهر قهرمان پرانرژی، سرحال و کلیشه ای برای نجات او می رود. داستان از آنجا شروع می شود. در سفر، او شروع به دیدن رویاهای انحرافی در مورد مردی تاریک و شوم با خواهر بزرگش می کند. او از ناکجاآباد با این مرد آشنا می شود که گذشته ای عجیب و دردسرساز دارد. او دارای مراحل روانی است که در آن شخصیت دیگری به خود می گیرد. گاهی اوقات او خوب است، و گاهی اوقات او واقعاً بد ظاهر می شود و سعی می کند او را اغوا کند. او به زودی در سفر خود با بسیاری از افراد عجیب و غریب دیگر ملاقات می کند و آنها با او سفر می کنند. سفر و ماجراهای او تبدیل به داستان اصلی می شود.