خلاصه
آریانرود دختری جوان از جزیره ای به نام ارین است. او با همه بچه های هم سن و سالش فرق دارد. بقیه افراد قبیله موهای بلوند دارند در حالی که آرین تنها کسی است که موهای مشکی دارد و به همین دلیل بارها مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. روزی مسافری با لباس نقره ای نزد ارین آمد و نام آریان را گذاشت. نام بردن بسیار مهم است زیرا خود واقعی فرد را آشکار می کند. پس از آن استاد دریسو آریان را به عنوان شاگرد خود می پذیرد، زیرا او توسط غریبه "نام" شده است. بالور رهبر شرور دره مرگ است و یک شب تمام افراد قبیله آریان را به قتل رساند و او قسم می خورد که از بالر انتقام بگیرد.