این داستان دیگری در دنیای Full Metal Panic است که چند سال پس از اتفاقات سوسوکه و کانام رخ می دهد. ایچینوسه تاتسویا یک پسر دبیرستانی کاملا معمولی است که با پدر و خواهر کوچکش یوکاری زندگی می کند. او تمایل به عاشق شدن با زنان خارجی دارد که هرگز برای او خوب نبوده است. یک روز، در حالی که در کوهستان رانده یک برده قدرتی برای کمک به شرکت پدرش می شود، با یک زن زیبای خارجی دیگر به نام آدلینا برخورد می کند. او دستی به او میدهد و با تعجب میبیند که یک برده نظامی به نام «سایه» با خود دارد. این زن مرموز و بسیار مسلح در کوهستان چه می کند؟ زندگی تاتسویا بسیار هیجان انگیزتر می شود ...