یوویا آیدا پس از یک سال و سه ماه دوستی، از دوست دختر زیبایش ریو آیهارا می خواهد که با او نقل مکان کند. با وجود مشغله های کاری و تفاوت سنی آنها، عشق آنها به یکدیگر هرگز تزلزل نمی کند. چه دعواهای سرسخت بر سر اینکه چه کسی آخرین پودینگ را خورده باشد یا صحبت های جدی در مورد آینده مشترکشان باشد، یوویا و ریو هنوز در اطراف یکدیگر عصبی و خجالتی هستند که یادآور روزهای اولیه رابطه آنهاست. با این حال، پویایی روزمره شایان ستایش آنها چیزی کمتر از شادی و سرگیجه عشق واقعی یک زوج نیست.