خلاصه
کیچیرو میشیما یک پسر 15 ساله است که با مادرش زندگی می کند تا اینکه او ناگهان تصمیم می گیرد به پاریس پرواز کند تا با پدر کیچیرو باشد. مادرش با عمویش شیراساکی قرار میگذارد که به او اجازه دهد در عمارتش با دو پسر عمویش ماری و توماری که سالها قبل وقتی برای مدت کوتاهی با آنها میماند ملاقات کرد، بماند. با این حال، کیچیرو تقریباً همه چیز را در آن زمان فراموش کرده است، از جمله اینکه چرا پسرعموهایش ظاهراً اکنون از او متنفرند.