خلاصه
Rushuna یک سنشی (متخصص اسلحه) بلوند و بسیار زیبا است که با یک هدف در سراسر جهان سفر می کند. این برای این است که به جای جنگیدن با اسلحه، جهان را به مکانی صلح آمیز تبدیل کند، و با لبخند زدن، اراده مردم برای مبارزه را از بین ببرد. اگرچه او نمیخواهد بجنگد، اما او نیز مجبور است و مهارتهای شگفتانگیزی در اسلحه نشان میدهد. در این سفر او با یاجیرو، مزدوری که از شمشیر برای مبارزه استفاده می کند، ملاقات می کند و در سفر به او می پیوندد.