کانگ هان سه و بان ها دا از دوران کودکی یکدیگر را می شناختند. آنها به اندازهای نزدیک هستند که هنوز در سن فعلی خود در یک اتاق بخوابند. مادر کانگ هان سه در روز فارغ التحصیلی به بان، ها دا می گوید: «سه مرد برای تو. به محض اینکه بان، ها-دا زندگی خود را به عنوان یک دانش آموز دبیرستانی شروع می کند، زندگی عاشقانه او شروع می شود.