خلاصه
هارونو شاهد گریه مردی مرموز در زیر درختان ساکورا است. او فکر می کرد عجیب است، اما چه کسی فکر می کرد که پسر همکلاسی او، هیتوسه است؟! هیتوسه اعلام می کند که قصد دارد "باشگاه چهار فصل" را تأسیس کند، در حالی که جزئیات فعالیت های باشگاه بسیار نامشخص است. اما هارونو با نشاط هیتوسه به باشگاه می پیوندد و اعلام می کند "من با شما خواهم بود!"