از دختری خواسته شد که با وجود اینکه اشک روی گونه هایش سرازیر شده بود، "حرکت به فرآیند مهر و موم جادویی عدن را تصدیق کنید، لطفا کد سوفیا را وصل کنید." "شلتیس.. آیا ما می توانیم دوباره ملاقات کنیم؟" دنیایی که در آن وجودی به نام یوگنشو بر انسان ها حکومت می کند. و تنها با دعای کاهن، انسان ها توانستند در قاره شناور "اوبیا کریر" زندگی کنند. یومی، کشیش سد، منتظر پسری بود که از او محافظت کند، دوست دوران کودکی اش شلتیس. او به عنوان یک بدعت گذار از قاره اخراج شد اما قبل از اخراج او به یومی قول داد که قطعاً به سمت او بازخواهد گشت. دختری که با درک دنیا تجسم می یابد و پسری که توسط آن طرد می شود. داستانی از دو احساس متضاد، و دنیای چندلایه فانتزی.