خلاصه
هیدئو سوزوکی 35 ساله ناامن زمانی که سریال خودش به دلیل فروش کم شکست می خورد، مجبور می شود به عنوان دستیار مانگاکا کار کند. در حالی که او با یک زندگی پیش پا افتاده با توهم مبارزه می کند، متوجه می شود که رابطه او با دوست دخترش آنقدرها هم عالی نیست و مشکوک است که او ممکن است با دوست پسر سابقش به او خیانت کند. هیدئو پس از مواجهه با او در مورد رابطه احتمالی، احساس بدی نسبت به تفتیش عقاید خود می کند و تصمیم می گیرد برای عذرخواهی به خانه او برود. اما دنیایی که او می داند در شرف واژگونی است. در ابتدا، به نظر می رسد که چیز زیادی تغییر نکرده است، اما او به زودی متوجه می شود که جامعه به یک کابوس زنده تبدیل شده است، زیرا واقعیت وحشتناک آنچه در اطراف او اتفاق می افتد در نهایت شروع به غرق شدن می کند.