پادشاهی اندالژیا توسط هیولاهای وحشی که از جنگل شیطان همسایه می آمدند نابود شد. یک کیمیاگر جوان به نام ماریلا با استفاده از «دایره جادویی انیمیشن معلق» توانست تقریباً از مرگ حتمی فرار کند. با این حال، به نظر می رسد که او بیش از آنچه در نظر گرفته شده بود، خواب بوده است. علاوه بر این، به نظر می رسد که او آخرین کیمیاگر باقی مانده است، بنابراین حتی قیمت معجون های درجه پایین نیز به طور تصاعدی افزایش یافته است. این داستان درباره ماریلا است که مخفیانه معجون می فروشد در حالی که سعی می کند در شهر هزارتو، بقایای پایتخت اندالژیا، استراحت کند و از زندگی لذت ببرد.
