خلاصه
ایلیا، عشق زندگی آیسی، به طور ناگهانی در سانحه ای از دنیا رفت. مرگ او باعث شد تا تمام دنیای او در سکوتی تک رنگ محو شود تا اینکه سه روح در هنگام تشییع جنازه ایلیا در مقابل او ظاهر می شوند. این سه نفر خود را بهعنوان نسخههای متفاوتی از ایلیا معرفی میکنند - هر کدام حسرت خاص خود را دارند که مانع از انتقال آنها به زندگی پس از مرگ میشود. علیرغم اینکه آیسی باید مستقیماً با اندوه خود روبرو شود، موافقت می کند که به سه ایلیا کمک کند تا به راه خود ادامه دهند و به آرامی با واقعیت جدید خود کنار بیایند.