خلاصه
یک سال پیش، همسر جوان تاکومی، میو، بر اثر بیماری درگذشت و پسر شش سالهاش یوجی و یک کتاب مصور خانگی را به جای گذاشت که او را به سیارهای به نام آرشیو (جایی که افرادی که در آن فوت کردهاند زندگی میکنند، شرح میداد. همانطور که آنها به یاد می آورند) اما در آغاز فصل بارانی بعدی برمی گردند. در کمال تعجب تاکومی، دقیقاً چنین اتفاقی می افتد، اگرچه زنی که به نظر میو است حافظه خود را از دست داده است. این کتاب همچنین میگوید که میو فقط میتواند در طول فصل بارانی بماند، و از زمان مرگ او، تاکومی در مورد اینکه آیا واقعاً از او خوشحال بود یا نه، تردید داشت، بنابراین او در ابتدا تمایلی به نزدیک شدن به او ندارد. با این حال، همانطور که او به پر کردن شکاف های Mio کمک می کند، آنها دوباره عاشق یکدیگر می شوند. اما رمز و راز در مورد چگونگی حضور او در آنجا باقی می ماند، و همانطور که تاکومی در نهایت کشف می کند، ریشه در گذشته و آینده آنها دارد.