خلاصه
کایتو سنا وجود رقت انگیزی است. پس از 17 سال آزار جهنمی، سرانجام در روزی که پدرش او را خفه کرد - یا اینطور که او فکر می کرد - از قید مرگ و میر آزاد می شود. کایتو که لحظاتی پس از مرگش به او گفته می شود خدمتکار دختری با ویژگی های بدیع شوی، بلافاصله امتناع می کند. با این حال، تحت فشار، تسلیم می شود. بنابراین زندگی کایتو به عنوان پیشخدمت الیزابت لو فانو، شاهزاده خانم شکنجهگر ترسناک و منفور آغاز میشود. او که از سوی کلیسا برای نابودی 14 شیطان مأمور شده است، به کایتو دستور می دهد تا او را همراهی کند. با این حال، همانطور که سرنوشت می خواهد، او معتقد است که یک شکنجه گر واقعی فقط خود مستحق یک مرگ دردناک است. بنابراین، او منتظر روزی است که بتواند مأموریت خود را انجام دهد و جان خود را به کلیسا ببخشد. با وجود تمام سادیسم بی رحمانه الیزابت، کایتو به طرز عجیبی مجذوب حس خالص هدف و عزم او شده است. اما وقتی به زندگی جدیدش عادت می کند، اغلب خود را درگیر این سوال می بیند: "آیا گناهکارانی مانند شاهزاده خانم شکنجه واقعاً سزاوار خوشبختی نیستند؟"