خلاصه
سنا کایتو پس از مرگ در دنیایی دیگر متولد شد و با زیبایی بی نظیری به نام الیزابت روبرو شد که در مقابل چشمانش ظاهر شده بود. او با معرفی خود به عنوان "تورتورچن" (شاهزاده خانم شکنجه)، به کایتو دستور داد تا خدمتکار او شود، اما او درجا نپذیرفت. وقتی الیزابت انتخاب شکنجه یا ساقی را به کایتو داد، او بلافاصله تسلیم شد و شروع به خدمت در کنار الیزابت کرد تا او را تا پایان ماموریت خود همراهی کند.