روزی روزگاری، در گذشته ای نه چندان دور، یک حوریه مقدس احضار شد. نه هر دوشیزه مقدسی - یکی از ژاپن مدرن. اما این داستان داستان او نیست. این داستان حسابدار فروتن، کوندو است، که او را همراهی میکند و آزمایشها و مصیبتهایش را در حالی که در دنیایی جدید روایت میکند، همراهی میکند... اما هیچ داستانی بدون علاقه عاشقانه کامل نیست. و چه کسی بهتر از کاپیتان شوالیه خوش تیپ آرش برای ایفای آن نقش؟ آیا او تلاش شخصی را برای نجات پیشخوان لوبیا-که شبانه روز زحمت می کشد- آغاز خواهد کرد یا اینکه کندو محکوم به ازدواج با کار خود است...؟!