هوتارو مورینو دانش آموز سال دوم دبیرستانی است که از دوران دبیرستان به شدت به رن اوتاکا علاقه داشته است. یک روز، در حالی که رن و دوست خوبش شیوری یاماموتو در یک سفر مدرسه هستند، اتوبوس آنها دچار حادثه می شود. وقتی هوتارو از خواب بیدار می شود، مرد جوانی که کاملاً سیاه پوش است در مقابل او ظاهر می شود. او کورو است، یک دروگر عبوس. هوتارو شوکه شده او را هل می دهد اما او کلمات تکان دهنده ای برای او دارد: "من راهنمای تو هستم. هوتارو مورینو، با دقت گوش کن. تو مرده ای." هوتارو میآموزد که اگر در عرض 49 روز بر دلبستگی خود به سه چیز غلبه نکند، در نهایت تبدیل به یک روح میشود که به یک مکان فیزیکی خاص محدود میشود و نمیتواند در آرامش استراحت کند. او یک ماه بعد از تصادف خوابیده بود و تنها 19 روز دیگر فرصت دارد. و بنابراین، هوتارو تصمیم می گیرد تا سه پشیمانی طولانی مدت را با زمان محدودی که در اختیار دارد، در شرکت کورو برطرف کند. یکی از آنها اعتراف به احساسات خود به رن، دلبستگی پنج ساله او است. با این حال، هنگامی که او در مقابل او قرار می گیرد، نمی تواند به او بگوید که چه احساسی دارد. همانطور که هوتارو اولین پشیمانی طولانی مدت خود را برطرف می کند، ابرهای تیره روی او و کورو جمع می شوند...