داستان در مورد هاره، پسری 10 ساله است که با مادرش ودا در دهکده ای کوچک در جنگلی بسیار عجیب زندگی می کند. مامان هاره کمی «دختر مهمانی» است و دوست دارد تمام روز را بخوابد و تمام شب را با دوستان دخترش مهمانی کند. یک روز بعد از ظهر که ودا با یک "همبازی" کوچک برای هاره، دختری زیبا به نام گوو، به خانه می آید، اوضاع تغییر می کند. اما هنگامی که هاره صبح روز بعد از خواب بیدار می شود، گوو به یک جوکر عبوس، زننده و کنایه آمیز تبدیل شده است که از اینکه زندگی هاره را کاملاً فلاکت بار می کند لذت زیادی می برد. گوو همچنین می تواند هر چیزی را ببلعد و آن را به طور کامل بازگرداند. گوئو همچنین به نظر میرسد که قدرتهای جادویی مختلفی دارد که باعث میشود هاره او را به نوعی شیطان در نظر بگیرد، اما او نمیتواند اکثر افراد دیگر را در این مورد متقاعد کند.