پانزده سال پیش خدا دنیا را رها کرده است. انسان ها دیگر متولد نمی شوند، مرده ها دیگر نمی میرند. در این دنیای متروک، تنها کسانی که می توانند به مردگان آرامش بخشند، «گور بانان» هستند. در این روز، آی گورستان به سرنوشت خود می رسد. هامپین، مردی با چشمان قرمز، زیبایی خیره کننده و موهای نقره ای که خود را "اسباب بازی انسان خوار" می نامد در مقابل او ظاهر می شود. آی پس از کشتن همه افراد دهکده، با اعتقاد به اینکه او پدرش است، با او به سفر میرود.