خلاصه
هزار سال پیش جادوگری با موهای قرمز مایل به نام مارل وجود داشت. مارل یک زن نجیب بود، او به سراسر جهان سفر می کرد و به مردم سحر می آموخت تا به زندگی آنها کمک کند. من کاناکو هستم، فارغ التحصیل مدرسه جادو. برای برآورده کردن یک آرزوی شخصی، تصمیم گرفتم رد پای مارل را دوباره دنبال کنم و از کتیبه هایی که او در آرنسیا به جا گذاشته بود دیدن کنم. "من می روم تگ همراه با برای بازدید از کتیبه ها!" جولی، دختری جذاب که استعدادهای جادویی دارد، ناگهان تصمیم گرفت سفر من را همراهی کند. سفری تلخ و شیرین بود که ما را به حقیقتی غیرمنتظره راهنمایی کرد، آغاز یک سفر خیالی!