خلاصه
مایو کویدا به عنوان یک استایلیست مد کار می کند زیرا به آن به عنوان یک حرفه مرسوم می نگرد، اما تلاش های او در بهترین حالت همیشه نیمه کاره است. او انتخاب می کند که هر زمان که با دوست پسر جدیدی درگیر می شود، از وظایف خود غافل شود و اعتماد به نفس او در ظاهر خوب و احساس دوست داشتنی بودن درگیر می شود. از سوی دیگر، یوکا شیمیزو از زمان فارغ التحصیلی از دبیرستان، زندگی خود را وقف تبدیل شدن به یک هنرمند رزمی ترکیبی حرفه ای کرده است. او چیزهایی را رها کرده است که باعث خوشحالی دیگران در سن او می شود: دوستان، ازدواج و مادری. بزرگترین آرزوی او این است که با موفقیت به عنوان یک مبارز در بخش پر وزن بازی کند و ثابت کند که تمام فداکاری های گذشته او ارزشمند بوده است. چه اتفاقی میافتد وقتی این دو زن که هیچ وجه مشترکی ندارند به خانهنشینی تبدیل شوند؟ آیا آنها می توانند برای بهتر شدن روی یکدیگر تأثیر بگذارند، یا ضعف های مربوط به هر دو آنها را سنگین می کند؟