خلاصه
میاکو اوگوری دست و پا چلفتی و در عین حال مهربان، عاشق هیروتو توکیهارا، همکلاسی او که با خواهر بزرگترش در ارتباط است، دارد. به خاطر آنها، او هرگز بر اساس این احساسات عمل نمی کند، اما این از دردی که او با دیدن آنها در حال بوسیدن احساس می کند، کم نمی کند. در یک پیچ و تاب معجزه آسا از سرنوشت، یک کلید جادویی در کمد کفش میاکو ظاهر می شود که به او قول می دهد که گذشته را تغییر دهد. فقط اگر قبل از ملاقات هیروتو با خواهرش اعتراف کرده بود... با این احساسات که او را از درون جدا می کند، میاکو دو سال به گذشته شیرجه می زند. این شانس اوست تا بالاخره از عشق نافرجامش رهایی یابد. با این حال، تغییر گذشته عواقب غیر قابل پیش بینی به همراه دارد. هر تغییری که میاکو ایجاد میکند به بیرون موج میزند و آیندهای را شاید بهتر نمیسازد.