خلاصه
آلت تناسلی به تنهایی در حومه شهر سرگردان است. مهربان و ملایم، تمام آرزویش گرمی و همراهی است، خواه از قورباغه، پرنده یا گربه باشد. دست یاری را به سوی کسانی دراز می کند که به آن نیاز دارند، تنها برای اینکه به طور مداوم توسط ذینفعان سخاوت او دوری کنند. با این وجود، قدر چیزهای کوچک زندگی را می داند و می داند که خوشبختی واقعی در قلب نهفته است. ممکن است فصل ها تغییر کنند و جهان بگذرد، اما با خوش بین بودن به آینده، آلت تناسلی به سرگردانی خود ادامه خواهد داد...