خلاصه
موزو به دلیل بدهی عمویش مجبور می شود با کسی که از او متنفر است ازدواج کند. بنابراین قبل از اینکه مجبور شود با او ازدواج کند، فرار می کند تا دنیا را ببیند قبل از اینکه برای همیشه در قفل شود. در حین سفر مردی را می بیند که در حال پرواز در هوا است و سپس ناپدید می شود. او که شگفت زده شده بود به شهر سفر می کند و به یک فروشگاه راهنمای کوهستانی کشیده می شود. در کمال تعجب، مردی که او در حال پرواز در هوا دید، اکنون راهنمای او است. در کمال تعجب، او تصویر معشوقه سابقش سوزومه است.