خلاصه
کینجیرو یائوی وحشت دبیرستانش است. قاتل سرسخت و غیرقابل اصلاح، او از آن دسته است که در هر فرصتی اجازه می دهد مشت هایش سخاوتمندانه صحبت کنند. در نقطه مقابل، دوست دوران کودکی او، کوریکو، شیرینی تجسم یافته است. اما کمی قبل از تولد 18 سالگی او، یک تراژدی برای دختری که در بازگشت به دبیرستان مورد حمله قرار گرفت، رخ می دهد. او که آسیب دیده است، دیگر قدرت بازگشت به مدرسه را ندارد و در خانهاش محصور و جدا از دنیای بیرون زندگی میکند. در همین حال، کینجیرو دچار احساس گناه شده است. او که برای دفاع از دوستش حضور نداشت بی امان سعی می کند راهی برای رهایی از افسردگی بیابد. تصمیم او گرفته شد: به تصویر حرفه ای های کمیک که قبل از حمله باعث خوشحالی کوریکو شدند، او همچنین قهرمان خنده خواهد شد و زندگی خود را وقف لبخند زدن به دوستش خواهد کرد!