خلاصه
"هرچقدر هم که دوستم داری، من هرگز عاشقت نمی شوم!" تاکانشی ساتومی نزد کوروکاوا مافوق خود اعتراف کرد، اما او صراحتاً امتناع کرد. او از بسته شدن متنفر است، و ترجیح می دهد که مهمانی و روابط غیر جدی با پسرها داشته باشد. با این حال، از آنجایی که او مجبور به اضافه کاری می شود، شروع می کند به اصرار او نسبتاً زیبا... آیا او می تواند عاشق او شود و در نهایت به آرامش برسد؟ شامل یک عکس: دوست دختر سایکیو، بوسه و گرسنه