خلاصه
قسمت 3 از سریال De Burgh. داستان ما در انگلستان قرون وسطایی اتفاق میافتد، جایی که سیمون، پسر دوم خانواده دو برگ، از روزهای آرام خسته شده است. "حداقل اجازه دهید من با چند دزد برخورد کنم..." و همانطور که او می خواهد، در طول سفر توسط گروهی از دزدان مورد حمله قرار می گیرد. در یک حمله غیرمنتظره او و افرادش اسیر می شوند! شگفت آورتر اینکه رهبر دزدها زن است! سیمون که هرگز در زندگی خود چنین تحقیر شده ای را متحمل نشده بود، از خشم می لرزد. اما در همان زمان، او به آرامی جذب جذابیت او می شود...