خلاصه
یک روز از هازومی خواسته می شود تا در کار کمیته توسط Itsuki، زیبایی خیره کننده با چهره و شکل یک مدل، کمک کند. وقتی با هم به تنهایی وارد اتاقی می شوند، ایتسوکی «اعتراف» (بیشتر شبیه به حمله) هازومی می کند. ایتسوکی با دیدن هازومی گیج و غرق شروع به توضیح احساسات خود می کند و گذشته خود را فاش می کند. آیا حزومی می تواند او را بپذیرد و احساسات او را برگرداند؟