مزدورانی که لورن را پرورش دادند یکی یکی در نبردی وحشتناک و خونین سقوط کردند. تنها بازمانده در دنیایی سخت که فقط هوش و شمشیرش به نامش است، لورن خود را به عنوان یک ماجراجو استخدام می کند. حزب جدید او، با این حال، نشان می دهد که بسیار مایل است که با استفاده از او به عنوان سپر گوشتی خود در معرض خطر قرار گیرد. فقط لاپیس، کشیش حیله گر حزب، ارزش واقعی خود را می بیند، درست همانطور که لورن ارزش او را می بیند. آنها باید به یکدیگر تکیه کنند، در غیر این صورت هیچ یک از آنها تا پایان اولین ماجراجویی خود زنده نخواهند بود.