پس از نابودی کامل گروه مزدوری که او بخشی از آن بود، لورن که از این فاجعه جان سالم به در برد، تصمیم گرفت مسیر ماجراجو را به عنوان راهی برای امرار معاش طی کند. با این حال، برای لورن، که هیچ آشنایی و چیزی جز یک جیب خالی و شمشیر بزرگش روی او نداشت، دریافت یک کوئست یک هدف دوردست به نظر می رسید. بنابراین، در حالی که او به این فکر می کرد که چه کاری باید انجام دهد، یک ماجراجو دیگر او را صدا زد.