خلاصه
حتی اگر او دیگر انسان نباشد، من عشق او را با تمام وجود می خواهم. سرهنگ ویلم استون به پشت خطوط دشمن برده می شود و در آنجا برای محافظت از دوستانش شکنجه های وحشیانه را تحمل می کند. با این حال هر وقت که به مرز تحمل درد می رسد، اتفاقی مرموز برایش می افتد... انگار روحش بدنش را ترک می کند و به دیدار زنی مرموز در سرزمینی کهن می رود. نام او سارافینا است. او قدرت های معنوی قوی دارد و می تواند حضور ویل را احساس کند - هر دوی آنها پیوندی قوی ایجاد می کنند. اما سپس سارافینا به یک خون آشام قدرتمند تبدیل می شود که هرگز پیر نمی شود... با شکوفا شدن یک عاشقانه منحصر به فرد و افسانه ای همراه باشید!