خلاصه
آیاکا که در جوانی یتیم شد، به عنوان یک دختر بسیار قوی و با اراده، اما زیبا تحت مراقبت گای بزرگ شد. او رازی را پنهان می کند که هرگاه به شدت احساساتی می شود، یک الگوی زرشکی از یک ققنوس در پشت او ظاهر می شود. یک روز در راه خانه، مرد عجیبی به نام کیرا سعی می کند او را بدزدد، اما پسر عجیب دیگری به نام ان ظاهر می شود تا مانع از آن شود. به این ترتیب افسانه زرشکی آغاز می شود، داستانی که شامل قدرت های مرموز ققنوس و دشمنان صاحبان آن می شود. همچنین در جلد 4 این مجموعه یک تک شات از Asagiri Yuu با عنوان "Senryoku no Memory" شامل یک پسر و دختر دبیرستانی است که با مرگ یکی از عزیزان کنار می آیند.