خلاصه
کورونو مائو دانش آموز دبیرستانی است که به چشمان تیزبین و حالت بد خود حساس است. او بدون دوست دختر، اما با دوستانی که به روش خودش هدیه داده بود، زندگی آرامی داشت. یک روز بدون هیچ دلیلی، کورونو در حالی که در باشگاه ادبیات بود مورد حمله یک سردرد مرموز قرار گرفت و بیهوش شد. وقتی بالاخره از خواب بیدار شد... شمشیرها و جادو، پر از هیولاها، دنیایی متفاوت ارتدکسی که احضار می شود.