خلاصه
روزی روزگاری، پادشاهی خودخواه، بولکرین هیولا را به دنیای واقعی احضار کرد. این هیولا نیمی از انسان ها را کشت و بقیه را در مورد اینکه چه باید بکنند درمانده باقی گذاشت. یعنی تا یک روز که یک قهرمان ظاهر شد و با «شمشیر هفت تیغه» افسانه ای بولکیرین را شکست داد. اما ... همه اینها چه ربطی به یون گیو سونگ دانش آموز کلاس هشتم دارد؟! اول، او به دلیل دعوا از مدرسه اخراج می شود. سپس، او از خانه فرار می کند. آخرین چیزی که او نیاز داشت این بود که ربوده شود - و توسط یک غریبه مرموز به نام No-Ah به گذشته ببرد!