یوما چیتوز یک کودک جوان و بی دغدغه است تا اینکه والدینش به طور ناگهانی توسط یک جادوگر درست جلوی چشمانش کشته می شوند. او که در صحنه پریشان و آسیب دیده است، توسط دختری جادویی به نام کیوکو ساکورا از همان سرنوشت مرگبار محافظت می شود. یوما که همیشه احساس ضعف می کرد، معتقد است تبدیل شدن به یک دختر جادویی تنها راه قوی تر شدن اوست. اما کیوکو این ایده دلهره آور را رد می کند و دختر جوان را به داشتن یک زندگی عادی تشویق می کند. با این حال، کنجکاوی یوما تنها زمانی شکوفا می شود که کیوبی در مقابل او ظاهر می شود و به او می گوید که اوریکو میکونی فکر می کند می تواند یک دختر جادویی خوب بسازد. اما اوریکو کیست؟ و چرا او به یوما علاقه نشان داده است؟ در همین حال، دختران جادویی هدف قرار می گیرند و کشته می شوند. شایعه شده است که کسی که آنها را شکار می کند یک جادوگر نیست، بلکه یک دختر جادویی دیگر است.