خلاصه
این داستان در مورد رویارویی بین جادو و علم است. اینطور شروع می شود: وقتی پادشاه شیطان از یک سفر 100 ساله به جهنم برمی گردد، متوجه می شود که انسان ها به طور کامل دیدگاه علمی نسبت به جهان را پذیرفته اند و مردم دیگر به شیطان یا جادو اعتقاد ندارند. قدرت وحشتناک جادو برای انسان ها، پادشاه شیطان، دکتر هیجتا را به رقابت بین علم و جادو دعوت می کند. با حمایت دانشمندی از مریخ به نام تیرول، دکتر هیجتا، برادرزاده اش کنیچی و خواهرزاده هاناکو با هم مسابقه را آغاز می کنند.