خلاصه
استاد که در جنگل رها شده بود، او را نجات داد. از آن زمان با او ماندن، یک روز او را ترک کرد. او را به محل بستگانش آورد و به او قول داد که روزی به دنبال او خواهد آمد. تنها چیزی که برای او باقی مانده بود زنگی بود که او برایش گذاشت. هشت سال گذشت، تامائو هنوز منتظر اوست. سنگو، فرزند خانواده ای که با او زندگی می کند، عاشق او بود. او به عنوان یک مدل و مرکز جذابیت دختران، نتوانست چشمان او را جلب کند. درست زمانی که او تلاش زیادی می کرد تا توجه او را جلب کند، استاد برگشت. همانطور که او هشت سال پیش بود، دقیقاً این استاد کیست؟ حالا که استاد برگشته، سنگو چگونه به دنبال عشقش خواهد رفت؟