قطار شلوغ صبحگاهی جای خوبی برای بودن نیست اگر کوچک هستید. واقعیتی که An دبیرستان آن را به خوبی می داند. پس وقتی یک روز صبح پسری او را از بین جمعیت نجات می دهد، باید شکرگزار باشد... درست است؟ تنها مشکل این است که او با او مانند یک بچه کوچک رفتار می کند! نجات دهنده او کیست و وقتی دوباره او را ملاقات کند چه اتفاقی خواهد افتاد...؟