همانطور که اتحادیه های شاد و ناخوشایند در زندگی وجود دارد، "ازدواج" غذا و شراب می تواند دعوتی به شادی خالص یا ناامیدی مطلق باشد. پس از نبرد بر سر شراب های "12 حواری"، شیزوکو کانزاکی خود را در سفری می بیند تا بفهمد ازدواج برای او چه معنایی دارد. متأسفانه سفر او با گرسنگی و بی پولی پس از دزدیده شدن چمدانش آغاز می شود. شیزوکو به طور تصادفی با یک رستوران کوچک روبرو می شود که به دلیل افزایش رقابت از سوی یک مؤسسه نزدیک، روزهای سختی را پشت سر گذاشته است. او تصمیم می گیرد به آنها کمک کند تا دوباره روی پای خود بنشینند، اما سپس یک تماس تلفنی دریافت می کند که او را به خانه پدر مرحومش یوتاکا کانزاکی احضار می کند. آنجاست که شیزوکو و رقیب منتقد شرابش، ایسی تومین، در نبرد طولانی و سخت خود برای مالکیت یوتاکا، چالش نهایی را دریافت می کنند: شناسایی «قطره های خدا» گریزان.