خلاصه
بیانکا دو بلانچ همسر زاخاری دی آرنو بود، اما پس از مرگ او، به دلیل رفتارهای خودپسندانه، سبکسرانه و غیراخلاقی از خانواده آرنو بیرون رانده شد. پس از سرگردانی به سمت سقوط و ویرانههای خانوادهاش، خانواده بلانچ، او را به یک صومعه فرسوده پیرامونی میبرند. و در پایان، او در نهایت روی زمین سنگی سرد مرد. یک شرور بدون افتخار: این زندگی بیانکا قبل از بازگشت به زمان بود.