دانش آموز دبستان Nanoka Koyanagi خود را عجیب و غریب می داند. او اغلب از آن به عنوان بهانه ای استفاده می کند تا از انجام کارهایی که دوست ندارد، مانند شرکت در کلاس تربیت بدنی یا کنار آمدن با همکلاسی هایش، اجتناب کند. معلمش از روی نگرانی و حسن نیت او را مأمور می کند که معنای «خوشبختی» را بیابد. در حالی که نانوکا به تکالیف خود فکر می کند، اغلب با Abazure-san، بانوی شادی که به او کمک می کند یک گربه را نجات دهد، ملاقات می کند. نانوکا همچنین به طور منظم از اوبا چان، پیرزنی که سال های گرگ و میش خود را در جنگل می گذراند، بازدید می کند. یک روز، نانوکا در جنگل گم می شود و تصادفاً با دختر دبیرستانی به نام مینامی روبرو می شود که مرتکب آسیب به خود می شود. همانطور که نانوکا به این سه فرد منحصر به فرد نزدیکتر می شود، داستان ها و تجربیات آنها مسیری به سوی جستجوی روح و خودیابی برای او شکل می دهد.